هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از فیض دکنی، شادی را در دیدن زیبایی معشوق و ایمان را در خرابات مغان می‌جوید. شاعر از زهد و ریا توبه کرده و زیبایی معشوق را در همه‌جا می‌بیند. او تأکید می‌کند که دیدن چهرهٔ معشوق، چه در وصل و چه در هجران، یکسان است و در نهایت، خاموشی را شرط دیدن رخ جانان می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانهٔ این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی مانند 'خرابات مغان' یا 'توبه از زهد و ریا' نیاز به دانش ادبی و فلسفی پایه دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد کسب می‌شود.

غزل شمارهٔ ۷۴۰

رای فرزانه چو باشد رخ خوبان دیدن
شادی هر دو جهان در غم اینان دیدن

توبه از زهد و ریا کردن و می نوشیدن
در خرابات مغان جلوهٔ ایمان دیدن

رقم عیش از آن صفحهٔ عارض خواندن
حال آشفته در آن زلف پریشان دیدن

کردم از پیر سؤالی ز جمال ازلی
میتوان گفت در آئینه خوبان دیدن

هرکجا حسن و جمالیست ز جانان عکسیست
جان در آن عکس تواند رخ جانان دیدن

نیست پنهان ز نظر صورت خوب تو مرا
هست یکسان چه بوصل و چه بهجران دیدن

چند زین گفتن بیهوده خمش کن ای فیض
هست موقوف خموشی رخ جانان دیدن
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.