هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر درد و رنج دل‌بستگی و عشق ناکام شاعر است. او از فراق و هجران معشوق شکایت می‌کند و دل‌باختگی و وابستگی شدید خود را به معشوق توصیف می‌نماید. شاعر اعلام می‌کند که با وجود تمام رنج‌ها، هرگز از عشق معشوق دست نخواهد کشید و دلش همواره به سوی او گرایش دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات شدید است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین برخی از اصطلاحات و مفاهیم به سطحی از بلوغ عاطفی نیاز دارند.

غزل شمارهٔ ۷۵۴

چاره‌ها رفت ز دست دل بیچاره من
تو بیا چارهٔ من شو که توئی چاره من

در بیابان طلب بیسر و پا می‌گردد
که ترا میطلبد این دل آوارهٔ من

در طلب پا نکشم در رهش ار سر برود
تا نیاید بکف آن دلبر عیارهٔ من

پخت در بوتهٔ سوداش دل خام طمع
سوخت در آتش هجرش جگر پاره من

جوی گردیده روان بود شرر گشت کنون
بدر و دشت زد آتش دل چو پاره من

شاد و خرم خورد از شهد و شکر شیرین‌تر
هر غمی کز تو رسد این دل غمخوارهٔ من

گر تو صد بار برانی ز در خود دلرا
باز سوی تو گراید دل خود کارهٔ من

پارهای دل صد پاره بصد پاره شود
گر تو یکبار بگوئی دل صد پارهٔ من

هر کجا میکشیش بر اثرت می‌آید
سر نهاده است ترا این دل بیچارهٔ من

من نه آنم که ز سودای تو دل بردارم
عقل افسون چه دمد بیهده درباره من

میبرد لعل لبت دم بدم از دست مرا
میشود ساقی من مانع نظاره من

تا کی از غنچه خاموش تو در هم باشیم
ای خوش آندم که بدشنام کنی چارهٔ من

میخورم خون جگر دم بدم از دست غمت
کرده خو با غم تو این دل خونخوارهٔ من

دل من پا نکشد از در میخانه به پند
ناصحا دست بدار از دل می خوره من

سرنوشت دل من رندی و بی‌پروائیست
طمع زهد مدار از دل این کاره من

یارد حق چون نکنی شاعریت آید فیض
بار بیکار بکش ای دل بیکارهٔ من
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.