هوش مصنوعی: شاعر از دست دادن دلش را بیان می‌کند که به دلیل نشناختن ارزش آن و تأثیر طالع بد از دستش رفته است. او از تأثیر هوای نفس و غفلت بر زندگی خود شکایت دارد و امیدوار است که خداوند درهای فیضش را بگشاید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و اندوه ناشی از از دست دادن و توبه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده‌تر ادبیات کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۷۵۶

دلی داشتم رفت از دست من
کجا آید آن یار در شست من

نه بشناختم قدر والای دل
ربود از کفم طالع پست من

همه تار و پودم ز دل رسته بود
کنون رفت آن مایهٔ هست من

دلی را که پروردهٔ عقل بود
فکند ان هوای زبر دست من

ز دست هوا جام غفلت کشید
کی آید بهوش این سر مست من

گشادم ره طبع و بستم خرد
فغان از گشاد من و بست من

مگر حق گشاید دری فیض را
و گرنه چو می‌آید از دست من
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.