هوش مصنوعی: این متن عاشقانه‌ای است که در آن شاعر به بیان عشق عمیق و بی‌قید و شرط خود به معشوق می‌پردازد. او از تأثیر نور وجود معشوق بر زندگی خود، بی‌قراری‌های ناشی از فراق، و آرزوی دیدار دوباره سخن می‌گوید. شاعر همچنین به رابطهٔ دو سویهٔ حسن و عشق اشاره می‌کند و از فداکاری‌های خود در راه معشوق می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانهٔ عمیق و پیچیده است که درک کامل آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم به کار رفته (مانند 'از دیده‌ام خون شد روان') ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۷۷۲

گرد جهان گردیده من چون روی تو نادیده من
ز آنروز اسباب جهان جز عشق تو نگزیده من

از پرتو نور رخت تابی فتاده در دلم
کز هستیش چون کوه طور بر خویشتن لرزیده من

آیا چه مستیها کنم آندم که برگیری نقاب
چون بیخود و آشفته‌ام روی ترا نادیده من

از حسن پیداگشت عشق از عشق پیداگشت حسن
از حسن اگر نازیده تو از عشق هم نازیده من

از بهر آن گاهی مگر روزی ز من گیری خبر
شبها بسی در کوی تو در خاک و خون غلطیده من

تا بو که تو یادم کنی گوشی بفریادم کنی
بر آستانت روز و شب زاریده و نالیده من

از دیده‌ام خون شد روان آهم گذشت از آسمان
با من همان هستی چنان چیزی چنین نشنیده من

خاک رهت با من نما تا سازم آن را توتیا
بهر تماشای رخت روشن کنم زان دیده من

مهرت بجان فیض جا کرده است در روز ازل
تا بوده مهر و بوده جان مهرت بجان ورزیده من
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.