هوش مصنوعی: شاعر از اوضاع ناگوار جهان شکایت کرده و از ساقی می‌خواهد تا با نوشیدن شراب گلگون، خرد را کنار گذاشته و اسرار پنهان را آشکار کند. او به عشق و تغییر رسوم عاقلان دعوت می‌کند و از درد و غم فرار می‌کند. شاعر آرزو می‌کند تا با آه آتشین خود به سوی آسمان پرواز کند و از محدودیت‌های دنیا رها شود. در نهایت، او دل و جان را نثار دوست می‌کند و از فیض می‌خواهد تا بر دل و جانش رقم زند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب و مفاهیم عاشقانه‌ای که نیاز به بلوغ فکری دارد، این رده‌بندی سنی را توجیه می‌کند.

غزل شمارهٔ ۷۷۳

بیا ساقی بده آن آب گلگون
که دل تنگ آمد از اوضاع گردون

خرد را از سرای سر بدر کن
بر افکن پرده از اسرار مکنون

بگوش جان صلای عشق در ده
رسوم عاقلان را کن دگرگون

بکنج درد و غم تا کی نشینم
شکیبائی شد از اندازه بیرون

ببا تا آه آتشناک از دل
روان سازیم سوی چرخ گردون

فلک را سقف بشکافیم شاید
رویم از تنگنای دهر بیرون

دل و جانرا نثار دوست سازیم
که غیر دوست افسانه است و افسون

رقم کن بر دل و بر جانت ای فیض
برات سرخ روئی ز اشگ گلگون
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.