هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی به توصیف زیبایی و جذابیت زلف معشوق می‌پردازد و تأثیر عمیق آن بر دل عاشق را بیان می‌کند. شاعر از پیچیدگی و آشفتگی زلف معشوق به عنوان نمادی از کفر و دین، پریشانی و جذابیت یاد می‌کند و احساسات خود را در قبال آن توصیف می‌نماید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های عمیق و زبان ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۷۷۷

چه شد گر کفر زلفت شد بلای دین
پریشانی گهی بر هم زند آئین

ز هر موئی هزاران دل فرو ریزد
به جنبانی خدا را طرهٔ مشگین

پریشانست در سودای آن بس دل
دلم سهلست اگر زان زلف شد غمگین

بگردن پیچم آن طره یا بازو
اسیر و بنده‌ام گر آن کنی ور این

بود دلها از آن آشفته و در تاب
تو خواه آشفته سازش خواه کن پرچین

به بویش کی رسد مشگ ختن حاشا
ز عطرش وام می‌گیرد خطا و چین

شب یلداست خورشیدی در آن پنهان
ز هر چینش نماید ماه با پروین

نمی‌یارم سخن از طول آن گفتن
که طول آن گذشت از چین و از ماچین

نهایت چون ندارد وصف زلف تو
درین سودا سخن را فیض کن سرچین
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.