هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از درد فراق و اشتیاق به وصال معشوق سخن می‌گوید. شاعر از سوختن در آتش عشق، گداختن جان و تن، و درخواست برای دیدار معشوق می‌سراید. او از راز و نیاز، قیامت عشق، و فیض بخشی معشوق صحبت می‌کند و در نهایت به سکوت و انتظار برای رسیدن فیض اشاره می‌نماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'قیامت عشق' و 'سوختن در آتش فراق' نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۷۸۷

سوختم از جفات من حق وفا که همچنین
ز آتش دل گداخت تن جان شما که همچنین

هر که بپرسدت چسان روز شود شب کسان
پرده ز چهره برفکن رو بگشا که همچنین

گویم اگر چسان فتد نور بعالم از رخی
خور منما که همچنان رخ بنما که همچنین

دم ز قیامت ارزنم قامت خود بمن نما
فتنه چگونه میشود خیز بیا که همچنین

گویم اگر چسان روز جان ز تن از برم برون
جان بتن آیدم چسان در برم آ که همچنین

حرف شکر اگر رود خنده بزیر لب بیار
ور ز گهر سخن رود لب بگشا که همچنین

راه سروش بسته شد ناطقه را دهان ببند
کس برسد دگر تو فیض باز سرا که همچنین
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.