هوش مصنوعی: متن بالا بیانگر عشق و فداکاری بی‌حد و مرز شاعر به معشوق است. شاعر از دل و جان خود می‌گذرد و هر آنچه دارد را فدای معشوق می‌کند. او از عشق به معشوق به عنوان منبعی از تجدید حیات و نوگرایی یاد می‌کند و هر لحظه را به عنوان فرصتی جدید برای فداکاری و عشق می‌بیند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۷۹۲

گر برفت اندر غمت دل گو برو
جان اگر هم شد فدایت گو بشو

حسن تو ای جان من پاینده باد
هرچه جز تو گو بقربان تو شو

من طمع از خود بریدم آن زمان
که بعشقت جان و دل کردم گرو

هر دمی جانی فدا سازم ترا
در هماندم بخشی از سر جان نو

جان نو بخشد جمالت نو مرا
کهنه را گوید جلالت که برو

هر دمم عیدی و قربان نویست
خلعتی نو روز نو روزی نو

دوست میخواند ترا ای فیض هان
در ره او پای از سر کن بدو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.