هوش مصنوعی: شاعر در این متن به ستایش معشوق و بیان عشق و نیاز خود به او می‌پردازد. او از فراق و درد ناشی از آن سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند و با لطف خود او را سیراب سازد. شاعر همچنین به توحید و یگانگی خداوند اشاره می‌کند و معشوق را به عنوان پادشاه و تنها پناهگاه خود می‌ستاید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات مورد استفاده ممکن است نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری برای درک کامل داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۸۱۸

خوشه چین حسنم من گرد خرمنت ای ماه
بر امید احسانی آمدم بدین درگاه

حسن کم نمی‌گردد ناامید مپسندم
خستهٔ گدائی را از درت مران ای شاه

جز ره تو راهی نیست ز درت پناهی نیست
جز تو پادشاهی نیست لا اله الا الله

چون روم من از کویت چون به جز ره و رویت
هیچ جا نه بینم روی هیچ جا نیابم راه

تا بچند ریزم اشک تا بکی خورم حسرت
ای فراق تو خون ریز وی فراق تو جانکاه

لطف کن مرا جامی از شراب مستانت
تا ز راه لا آیم تا سرای الا الله

وامگیر از فیضت فیض خویش را یکدم
ای ز دامن وصلت دست عاشقان کوتاه
وزن: فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن (مقتضب مثمن مطوی مقطوع)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.