هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق و فداکاری بی‌حد و حصر شاعر به معشوق است. شاعر از معشوق به عنوان جان و جانان یاد می‌کند و خود را فدایی او می‌داند. او از زیبایی‌های معشوق مانند زلف، رخسار، خال و خط سخن می‌گوید و آن‌ها را به آیات الهی تشبیه می‌کند. شاعر همچنین اعلام می‌کند که حتی اگر واعظ شهر او را ملامت کند، دلش تابع فرمان کسی نیست.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۹۰۲

چه شود گر تو شوی جان کسی
شبکی سر زده مهمان کسی

پیشت آرد ز دل و جان خانی
بپذیری بکرم خوان کسی

دل و جان اردل و جان آرد پیش
ای فدای تو دل و جان کسی

همه جانها بفدای تو شود
که تو هم جانی و جانان کسی

گر ملامت کندم واعظ شهر
دل من نیست بفرمان کسی

سخنی رفت ز خوبی گفتم
آیتی آمده در شأن کسی

ظلمت زلف تو کفر است و ضلال
نور رخسار تو ایمان کسی

خال و خط تو و روی چو مهت
آیت و سورت و قرآن کسی

میکند فیض نثارت چه شود
بپذیری بکرم جان کسی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.