هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق و فداکاری بی‌حد به معشوق است. شاعر خود را فدای غم معشوق می‌کند و او را جان و جانان می‌خواند. تأکید بر این است که همه چیز جز معشوق بی‌ارزش است و تنها عشق اوست که ارزش ایمان دارد. شاعر از درد عشق معشوق به عنوان درمان یاد می‌کند و از او طلب رحم می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و عاطفی دارند.

غزل شمارهٔ ۹۰۳

ای فدای غم جان تو کسی
که تو هم جانی و جانان کسی

تو بمانی دگران در گذرند
همهٔ خلق بقربان کسی

لمن الملک تو سوزد اغیار
آتش قهر تو طوفان کسی

بفدای تو سر و سامان ها
ای سر هر کس و سامان کسی

هر چه جز تو همه کفر است و ضلال
نیست جز عشق تو ایمان کسی

درد تو بس بودم در دل و جان
درد تو مایهٔ درمان کسی

روی بنمائی و گر ننمائی
آن خویشی تونه‌ای آن کسی

رحم کن رحم که بگداخت دلم
در غمت جان کسی جان کسی

فیض جان داد بجانان آخر
قطره پیوست بعمان کسی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.