هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، به توصیف رابطه‌ای پر شور و آتشین میان دو عاشق می‌پردازد. شاعر خود را سوخته و تیره‌دل می‌داند در حالی که معشوق را آتشین و روشن توصیف می‌کند. او از گرمی و نور معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که در فراق او به خاکستر تبدیل می‌شود. شعر پر از تصاویر آتش و سوختن است و احساسات شدید عاشقانه و عرفانی را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و تصاویر شعری پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده مکرر از نمادهای آتش و سوختن ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی و فکری برای درک کامل داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۹۰۹

گفتی مرا نزد من آ تو آتشی تو آتشی
ترسم بسوزانی مرا تو آتشی تو آتشی

من تیره و دل سوخته تو روشن و افروخته
من سوخته من سوخته تو آتشی تو آتشی

من نیستم الاخسی تو سوختی چون من بسی
کی جان برد از تو کسی تو آتشی تو آتشی

در وصل تو چون اخگرم میسوزم آتش میخورم
در فرقتت خاکسترم تو آتشی تو آتشی

گه گرمی آموزیم گاهی ز تاب افروزیم
گاهی تمامی سوزیم تو آتشی تو آتشی

چون شعله خندان و خوشی میسوزی وسر میکشی
خوش‌خوش‌کشی خوش‌خوش‌کشی توآتشی توآتشی

خوی توداغ من بس است‌رویت‌چراغ من‌بس است
نورت سراغ من بس است تو آتشی تو آتشی

از روی تو دارم ضیا از گرمیت دارم بقا
آیم برت گردم فنا تو آتشی تو آتشی

گه فیض را سر کش کنی گه صافی و بیغش کنی
گه آتش آتش کنی تو آتشی تو آتشی
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.