هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج‌ها، غم‌ها و حسرت‌های زندگی خود می‌گوید و از اسارت دل و جان در غم، اتلاف عمر، اندیشه‌های بیهوده، دوری از راه هدایت، و غفلت از آخرت شکایت می‌کند. او همچنین به نابرابری‌های اجتماعی و ظلم‌هایی که بر او رفته اشاره می‌کند و در پایان از خود می‌پرسد که تا کی باید این سخنان تلخ را ادامه دهد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق فلسفی، عرفانی و اجتماعی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه‌ی شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۹۱۵

دل و جانم اسیر غم تا کی
خستهٔ محنت و الم تا کی

عمر را صرف هرزه کردن چند
مایهٔ حسرت و ندم تا کی

دلم از فکرهای بیهوده
دایم الحزن و النقم تا کی

نقش بی‌اصل آرزو و امل
بر دل و جان رقم زدن تا کی

محنت رنج تو بتو تا چند
غصه و درد دمبدم تا کی

کردها منتج پشیمانی
گفتها مورث ندم تا کی

در ره دین و در طریق هدی
اعمی و ابکم و اصم تا کی

جان علوی بقید تن تا چند
دشمنان شاد و محترم تا کی

ان حق تا بچند خار و سبک
و ان باطل ولی نعم تا کی

غفلت از یاد ‌آخرت تا چند
غم دنیا و بیش و کم تا کی

حرف جمشید و تخت کی تا چند
یاد آفرید و جام جم تا کی

گفتن حرف‌های بیهوده
به نواهای زیر و بم تا کی

بیش ازین شاعری مکن ای فیض
این سخنهای کم ز کم تا کی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.