۲۹۳ بار خوانده شده
نیست در آخِرزَمان فَریادرَس
جُز صَلاحُ الدّین صَلاحُ الدّین و بَس
گَر زِ سِرِّ سِرِّ او دانستهیی
دَم فُروکَش تا نَدانَد هیچ کَس
سینهٔ عاشق یکی آبیست خوش
جانها بر آبِ او خاشاک و خَس
چون بِبینی رویِ او را دَم مَزَن
کَنْدَر آیینه زیان باشد نَفَس
از دلِ عاشق بَرآیَد آفتاب
نور گیرد عالَمی از پیش و پَس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
جُز صَلاحُ الدّین صَلاحُ الدّین و بَس
گَر زِ سِرِّ سِرِّ او دانستهیی
دَم فُروکَش تا نَدانَد هیچ کَس
سینهٔ عاشق یکی آبیست خوش
جانها بر آبِ او خاشاک و خَس
چون بِبینی رویِ او را دَم مَزَن
کَنْدَر آیینه زیان باشد نَفَس
از دلِ عاشق بَرآیَد آفتاب
نور گیرد عالَمی از پیش و پَس
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.