هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دلبستگی به معشوق و دردهای ناشی از این عشق سخن میگوید. او از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد میکند که جهان را تسخیر کرده و دل عاشقان را مانند تنوری گرم و پرحرارت میسازد. شاعر همچنین از ظلم و ستم معشوق و رنجهای عاشقان میگوید و مخاطب را به درک حال خود دعوت میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و ظلم معشوق ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۱۲۱۲
دست بِنِه بر دِلَم از غَمِ دِلْبَر مَپُرس
چَشمِ من اَنْدَرنِگَر از میْ و ساغَر مَپُرس
جوشِشِ خون را بِبین از جِگَرِ مومنان
وَزْ سِتَم و ظُلمِ آن طُرّهٔ کافَر مَپُرس
سِکّهٔ شاهی بِبین در رُخِ هَمچون زَرَم
نَقْشْ تمامی بِخوان پَس تو زِ زَرگَر مَپُرس
عشقْ چو لَشکر کَشید عالَمِ جان را گرفت
حالِ من از عشقْ پُرس از منِ مُضْطَر مَپُرس
هست دلِ عاشقانْ هَمچو دلِ مُرغ ازو
جُز سُخَنِ عاشقی نُکتهٔ دیگر مَپُرس
خاصیتِ مُرغ چیست؟ آن که زِ روزَن پَرَد
گَر تو چو مُرغی بیا بَرپَر و از دَر مَپُرس
چون پدر و مادرِ عاشق هم عشقِ اوست
بیش مَگو از پدر بیش زِ مادر مَپُرس
هست دلِ عاشقانْ هَمچو تَنوری بِتاب
چون به تَنور آمدی جُز که زِ آذَر مَپُرس
مُرغِ دلِ تو اگر عاشق این آتش است
سوخته پَر خوش تَری هیچ تو از پَر مَپُرس
گَر تو و دِلْدار سَر هر دو یکی کرده ایت
پایْ دِگَر کَژْ مَنِه خواجه ازین سَر مَپُرس
دیده و گوشِ بَشَر دان که همه پُرگِل است
از بَصَرِ پُر وَحَل گوهرِ مَنْظَر مَپُرس
چون که بِشُستی بَصَر از مَدَدِ خونِ دل
مَجْلِسِ شاهی تو راست جُز میِ اَحْمَر مَپُرس
رو تو به تبریز زود از پِیِ این شُکر را
با لَطَفِ شَمسِ حَق از میْ و شِکَّر مَپُرس
چَشمِ من اَنْدَرنِگَر از میْ و ساغَر مَپُرس
جوشِشِ خون را بِبین از جِگَرِ مومنان
وَزْ سِتَم و ظُلمِ آن طُرّهٔ کافَر مَپُرس
سِکّهٔ شاهی بِبین در رُخِ هَمچون زَرَم
نَقْشْ تمامی بِخوان پَس تو زِ زَرگَر مَپُرس
عشقْ چو لَشکر کَشید عالَمِ جان را گرفت
حالِ من از عشقْ پُرس از منِ مُضْطَر مَپُرس
هست دلِ عاشقانْ هَمچو دلِ مُرغ ازو
جُز سُخَنِ عاشقی نُکتهٔ دیگر مَپُرس
خاصیتِ مُرغ چیست؟ آن که زِ روزَن پَرَد
گَر تو چو مُرغی بیا بَرپَر و از دَر مَپُرس
چون پدر و مادرِ عاشق هم عشقِ اوست
بیش مَگو از پدر بیش زِ مادر مَپُرس
هست دلِ عاشقانْ هَمچو تَنوری بِتاب
چون به تَنور آمدی جُز که زِ آذَر مَپُرس
مُرغِ دلِ تو اگر عاشق این آتش است
سوخته پَر خوش تَری هیچ تو از پَر مَپُرس
گَر تو و دِلْدار سَر هر دو یکی کرده ایت
پایْ دِگَر کَژْ مَنِه خواجه ازین سَر مَپُرس
دیده و گوشِ بَشَر دان که همه پُرگِل است
از بَصَرِ پُر وَحَل گوهرِ مَنْظَر مَپُرس
چون که بِشُستی بَصَر از مَدَدِ خونِ دل
مَجْلِسِ شاهی تو راست جُز میِ اَحْمَر مَپُرس
رو تو به تبریز زود از پِیِ این شُکر را
با لَطَفِ شَمسِ حَق از میْ و شِکَّر مَپُرس
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.