هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و شیفتگی خود به شخصی به نام «خواجه» سخن می‌گوید. شاعر از زیبایی و جذابیت خواجه و تأثیر عمیقی که بر او گذاشته است، صحبت می‌کند. او از احساسات خود، از جمله عشق، شیفتگی و تسلیم شدن در برابر خواجه، سخن می‌گوید و از خواب‌ها و رویاهایی که درباره او دیده است، یاد می‌کند. شاعر همچنین از قدرت و جلال خواجه و تأثیر نور و روشنایی او بر جهان صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شاعرانه و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد. بنابراین، این متن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است.

غزل شمارهٔ ۱۲۲۲

چه دارد در دل آن خواجه که می‌تابَد زِ رُخسارَش؟
چه خورده‌ست او که می‌پیچد دو نَرگسْدانِ خَمّارش؟

چه باشد در چُنان دریا به غیرِ گوهرِ گویا؟
چه باتاب است آن گَردون زِ عَکسِ بَحرِ دُربارش

به کارِ خویش می‌رفتم به درویشیِّ خود ناگَهْ
مرا پیش آمد آن خواجه بِدیدم پیچِ دَسْتارش

اگر چه مُرغِ اُستادم به دامِ خواجه افتادم
دل و دیده بِدو دادم شُدم مَست و سَبُک سارش

بِگُفت ابروش تَکبیری بِزَد چَشمَش یکی تیری
دِلَم از تیرِ تَقدیری شُد آن لحظه گرفتارش

مَگَر آن خوابِ دوشینه که منْ شوریده می‌دیدم
چُنین بوده‌ست تَعبیرش که دیدم روزْ بیدارش

شبِ تیره اگر دیدی همان خوابی که من دیدم
زِ نورِ روز بُگْذشتی شُعاع و فَرِّ اَنْوارش

چه خواجه‌ست این چه خواجه‌ست این بِنامیزَد بِنامیزَد
هزاران خواجه می‌زیبَد اسیر و بَندِ دیدارش

کجا خواجه‌یْ جهان باشد کسی کو بَندِ جانْ باشد؟
چو او بَنده‌یْ جهان باشد نباشد خواجگی یارش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.