هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانه‌ای است که شاعر از دل و دیده تجربه کرده است. او از جدایی، ناکامی در عشق، و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که تمام آنچه دیده از دیده بوده و نه از دل. شاعر از اشک‌های ریخته شده، امیدهای بربادرفته، و دوری از معشوق می‌گوید و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که با وجود همه رنج‌ها، هنوز هم عشق را برگزیده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و ناکامی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۷۱

من هر چه دیده‌ام ز دل و دیده دیده‌ام
گاهی ز دل بود گله، گاهی ز دیده‌ام

من هر چه دیده‌ام ز دل و دیده‌ام کنون
از دل ندیده‌ام همه از دیده دیده‌ام

آه دهن دریده مرا فاش کرد راز
او را گناه نیست، منش برکشیده‌ام

اول کسی که ریخته است آب روی من
اشک است کش به خون جگر پروریده‌ام

عمری بدان امید که روزی رسم به کام
سودای خام پخته‌ام و نا رسیده‌ام

تا مهر ماه چهره تو در دلم نشست
از مهر و ماه مهر بکلی بریده‌ام

عشقت به جان خریدم و قصدم به جان کند
بر جان خویش دشمن جان را گزیده‌ام

بازا که در غم تو به بازار عاشقان
جان را بداده و غم عشقت خریده‌ام

شیدا صفت شراب غمت خورده‌ام بسی
لیکن ز باغ وصل تو یک گل نچیده‌ام

گویند بوی زلف تو جان تازه می‌کند
سلمان قبول کن که من از جان شنیده‌ام
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.