هوش مصنوعی: این متن شعری است که در ستایش یک پادشاه یا فرمانده قدرتمند سروده شده است. شاعر از قدرت و عدالت او تمجید کرده و بیان می‌کند که زمانه جز او را شایسته پادشاهی نمی‌داند. همچنین، شاعر به ضعف و ناتوانی خود اشاره کرده و از فرمانده طلب کمک می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم پیچیده‌ای مانند قدرت، عدالت، و ستایش است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین دشوار باشد.

قطعه شمارهٔ ۶۶

ایا ستاره سپاهی که آب شمشیرت
غبار فتنه و ظلم از هوای ملک بنشاند

فلک به نام تو تا خطبه داد در عالم
زمانه جز تو کسی را به پادشاهید نخواند

غبار دامن قدر تو بود چرخ کبود
گهی که همت تو دامن از جهان افشاند

به جاه خواست که ماند به تو مخالف تو
بسی بداد درین اشتیاق جان و نماند

شها کمیت من آمد رکاب سان در پا
عنان عزم به کلی ز دست من بستاند

به زور می‌کشمش چون کمان از آنکه برو
جز استخوان و پی و پوست هیچ چیز نماند

به مرکبیم مدد ده ازان که نیست مرا
بدست لاغری جز قلم که بتوان راند

وگرنه درستی خواهد از کسالت و ضعف
میان گرد بماند ستور و مرد نماند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قطعه شمارهٔ ۶۵
گوهر بعدی:قطعه شمارهٔ ۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.