هوش مصنوعی:
این متن یک شعر ستایشآمیز و مدحی است که به امیر علی و خسرو یمین اختصاص دارد. در آن از فضایل، قدرت و عدالت این شخصیتها تمجید شده و از عناصر طبیعی و اسطورهای برای توصیف عظمت آنها استفاده شده است. همچنین، در بخشی از شعر، وضعیت نابسامان گوینده و اسبش به تصویر کشیده شده و درخواست کمک از رحمت علی مطرح میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم پیچیده، استفاده از اصطلاحات ادبی و ارجاعات تاریخی و اسطورهای است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از تصاویر بهکاررفته (مانند توصیف اسب لاغر و بیمار) ممکن است برای مخاطبان جوان نامناسب باشد.
قطعه شمارهٔ ۱۳۴
خسرو یم یمین امیر علی
صورت رحمت علی علیم
ای مزین به مدحتت اقلام
وی مرفه به دولتت اقلیم
هم جناب تو با ستاره قرین
هم عدیل تو در زمانه عدیم
عقولت به مرتبت تفضیل
بر سپهرت به منزلت تعظیم
دردمت معجز بیان مسیح
در کفت قوت بنان کلیم
در زمانت ز فتنه زاییدن
مادر روزگار گشته عقیم
آتش خنجرت چو شعله کشید
زهره بحر آب گشت از بیم
بحر را کرد همتت در خاک
لاجرم گوهرش بماند یتیم
حاتم طی تو را کهینه غلام
صاحب ری تو را کمینه ندیم
خسروا بنده اسبکی دارد
سخت سست و قوی ضعیف و سقیم
اسبی از لاغری چنانکه برو
گر نشیند مگس شود به دو نیم
کنده چشمش به پنجههای کلاغ
کنده جسمش به رنجهای قدیم
آسمان در زمان نمرودش
داغ کرده به نار ابراهیم
او چو مردار مرده گندیده
من چو زاغی برو نشسته مقیم
خود نشستن چو زاغ بر مدار
طوطیان را خلاقیتی است عظیم
پیش بیطار بردمش گفتم
به دوایش مرا بده تعلیم
گفت کین کارگاه جبار است
کوست یحیی العظام وهی رمیم
مگرت رحمت علی کبیر
برهاند ازین عذاب الیم
تا درین دور دایره کردار
نشود نقطه قابل تقسیم
باد قسم مخالف تو تعب
باد خط متابع تو نعیم
صورت رحمت علی علیم
ای مزین به مدحتت اقلام
وی مرفه به دولتت اقلیم
هم جناب تو با ستاره قرین
هم عدیل تو در زمانه عدیم
عقولت به مرتبت تفضیل
بر سپهرت به منزلت تعظیم
دردمت معجز بیان مسیح
در کفت قوت بنان کلیم
در زمانت ز فتنه زاییدن
مادر روزگار گشته عقیم
آتش خنجرت چو شعله کشید
زهره بحر آب گشت از بیم
بحر را کرد همتت در خاک
لاجرم گوهرش بماند یتیم
حاتم طی تو را کهینه غلام
صاحب ری تو را کمینه ندیم
خسروا بنده اسبکی دارد
سخت سست و قوی ضعیف و سقیم
اسبی از لاغری چنانکه برو
گر نشیند مگس شود به دو نیم
کنده چشمش به پنجههای کلاغ
کنده جسمش به رنجهای قدیم
آسمان در زمان نمرودش
داغ کرده به نار ابراهیم
او چو مردار مرده گندیده
من چو زاغی برو نشسته مقیم
خود نشستن چو زاغ بر مدار
طوطیان را خلاقیتی است عظیم
پیش بیطار بردمش گفتم
به دوایش مرا بده تعلیم
گفت کین کارگاه جبار است
کوست یحیی العظام وهی رمیم
مگرت رحمت علی کبیر
برهاند ازین عذاب الیم
تا درین دور دایره کردار
نشود نقطه قابل تقسیم
باد قسم مخالف تو تعب
باد خط متابع تو نعیم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۲۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:قطعه شمارهٔ ۱۳۳
گوهر بعدی:قطعه شمارهٔ ۱۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.