۲۸۴ بار خوانده شده

قطعه شمارهٔ ۱۳۵

زاهد بگ آفتاب سلاطین شرق و غرب
دارای تاج بخش و خدیو جهان ستان

ای در جبین صبح نمایت چو آفتاب
انوار سروری ز صباح صبی عیان

حلم تو در ثبات گر و بسته در زمین
عزم تو در شتاب سبق برده از زمان

آبی است رمح و تیغ تو کان آب خصم را
گاهی ز سینه می‌گذرد گاهی از میان

برتافته است پنجه بخت تو دست چرخ
فی‌الجمله خود چه پنجه زند پیر با جوان

با چرخ اگر به زور کند دست با کمر
بخت تو آورد به زمین پشت آسمان

شاها به مرکبی تو مرا وعده داده‌ای
خواهم تکاوری ز جناب خدایگان

چون همتت بلند و چو جودت فراخ رو
چون دولتت جوان و چو حکم تو بس روان

کام است اسب نیکرو علی رغم بدسگال
تو کام بخش بادی و من بنده کامران
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قطعه شمارهٔ ۱۳۴
گوهر بعدی:قطعه شمارهٔ ۱۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.