هوش مصنوعی: این متن یک شعر ستایش‌آمیز است که در آن شاعر به تمجید از شخصی با صفات والای اخلاقی، جاه و جمال، بخشندگی و فضل می‌پردازد. شاعر از تأثیرات مثبت این شخصیت بر خود و جهان سخن می‌گوید و وفاداری و قدردانی خود را ابراز می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و اخلاقی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

قطعه شمارهٔ ۱۴۱

جهان مجد و معالی رشید دولت و دین
زهی به جاه و جمال تو چشم جان روشن

به فیض ابر کفت بحر و بر چنان پر شد
که بحر خشک لب آمد چو ابر تر دامن

فلک جنابا چون رای و تیغ هر دو ثور است
به جنب رای تو گو آفتاب تیغ مزن

تویی که در چمن فضل هر که سر بر زد
زبان شود همه تن در ثنات چون سوسن

ولیک ایزد داند که هر کجا هستم
بجز جناب ثنای تو نیستم مسکن

چو تو کریم ندیدم که می در آویزد
وسایل تو به سایل چو غازیان به رسن

هنوز گردنم از بار منتت پست است
وگرنه هم سوی شکرت بر آرمی گردن

جهان اگر پر ارزن کنند مرغی را
دهند قوت به هر سال دانه ارزن

جهان تهی شود از ارزن و تهی نشود
دلم ز دانه شکرت به قوت مرغ سخن
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قطعه شمارهٔ ۱۴۰
گوهر بعدی:قطعه شمارهٔ ۱۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.