هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از احساس سرگشتگی، تنهایی و رنجش از دوستان ناسپاس و بیوفا میگوید. او از فقر و بیپناهی خود شکایت دارد و از این که مورد بیمهری اطرافیان قرار گرفته است، اظهار ناراحتی میکند. همچنین، او به استقلال روحی خود افتخار میکند و از تحمل خواری در میان برادران شکوه میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی موجود در شعر، همراه با بیان احساسات پیچیده و انتقاد از روابط انسانی، برای درک و تجربه نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی از مضامین مانند رنجش از دوستان و فقر ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
قطعه شمارهٔ ۱۵۶
ز دور دایره این محیط پرگاری
نصیب من همه سرگشتگی است پنداری
نشستهام به کناری چو چنگ سر در پیش
فتاده در پس زانو و میکنم زاری
در آتشم چو زر از دوستان قلب دو رو
ز بی زری همه از من نموده بیزاری
ز بی زری است اگر چون چراغ بی روغن
زمان زمان نفسی میزنم به دشواری
برای تلخی عیش حسود و شادی دوست
کنم به خون چو قدح رنگ چهره گلناری
عزیز مصر وجودم، نیم اسیر کسی
درین دیار از اخوان چرا کشم خواری
نصیب من همه سرگشتگی است پنداری
نشستهام به کناری چو چنگ سر در پیش
فتاده در پس زانو و میکنم زاری
در آتشم چو زر از دوستان قلب دو رو
ز بی زری همه از من نموده بیزاری
ز بی زری است اگر چون چراغ بی روغن
زمان زمان نفسی میزنم به دشواری
برای تلخی عیش حسود و شادی دوست
کنم به خون چو قدح رنگ چهره گلناری
عزیز مصر وجودم، نیم اسیر کسی
درین دیار از اخوان چرا کشم خواری
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:قطعه شمارهٔ ۱۵۵
گوهر بعدی:قطعه شمارهٔ ۱۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.