۲۹۶ بار خوانده شده

بخش ۴۲ - غزل

خواهد گل رعنا که او باشد به آب و رنگ تو
دارد به وجهی رنگ تواما ندارد سنگ تو

گر سرو قدت در چمن روزی ببیند نارون
ناگه برآید سرخ و زرد از سرو سبز آرنگ تو

ای غنچه رعنای من، بگشا لب و بر من بخند
کاید دل بلبل به تنگ از دست خوی تنگ تو

چشمت ز تیغ حاجبان بس تنگ بار افتاده است
باری نمی آید کسی در چشم شوخ شنگ تو

آهنگ قصدم می کند مطرب به آواز بلند
خواهد دریدن پرده ام آواز تیز آهنگ تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۱ - غزل
گوهر بعدی:بخش ۴۳ - از خمار باز آمدن جمشید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.