هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از درد فراق و عشق سخن می‌گوید. او از جدایی معشوق و غم ناشی از آن می‌نالد و ابراز می‌کند که تن و جانش را وقف معشوق کرده است. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند فداکاری، قربانی کردن، و پذیرش تقدیر در عشق دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و گاهی پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق، فداکاری، و تقدیر ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

بخش ۹۶ - دوبیتی

از دیده دلم روز وداعش نگران شد
با قافله اشک در افتاد و روان شد

ای جان کم از او گیر برو با غم او باش
دل رفت و همه روزه در آن می نتوان شد

جوابش داد جم کای مایه ناز
طراز خوبی و پیرایه ناز

تن و جان کرده ام وقف هوایت
سرم بادا فدای خاک پایت

سر من گرنه سودای تو ورزد،
سر وارون سودایی چه ارزد؟

ز شمعت شعله ای در هر که گیرد
چراغ روشنش هرگز نمیرد

ز جان و تن که بنیادیست بس سست
مراد من تویی و صحبت تست

تنم خاک است و جانم باد پر درد
چه برخیزد ز خاک و باد جز گرد؟

به اقبالت نمی اندیشم از کس
مرا از هجر تست اندیشه و بس

مرا باغمزه این دل می خراشد
چه باک از زخم تیغ و تیر باشد؟

چو خواهم طاق ابروی تو دیدن
چرا باید کمان باری کشیدن

ز بهر آن زنم بر تیغ جان را
ز عشق آن شوم قربان کمان را

درین ره از هوا سر می زنم من
اگر سر می نهم خونم به گردن

فک با عاشقان دایم به کین است
چه شاید کرد قسمت اینچنین است؟

فلک تا تیغ خود خواهد کشیدن
عزیزان را زهم خواهد بریدن

ملک می گفت و آب از دیده می راند
بر او این قطعه موزون فرو خواند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹۵ - غزل
گوهر بعدی:بخش ۹۷ - قطعه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.