هوش مصنوعی: شاعر در این متن به بیان درد و رنج خود از ضعف و ناتوانی در زندگی می‌پردازد. او از سایه‌ی الهی کمک می‌خواهد و اشاره می‌کند که همه چیز از اوست. شاعر احساس می‌کند در دنیایی ناپاک و آلوده گرفتار شده و آرزو دارد به جای بهتری برود. او از ناتوانی در رسیدن به کمال و مشکلات زندگی روزمره سخن می‌گوید و از بار غم دیگران رنج می‌برد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین دشوار می‌باشد. همچنین بیان غم و ناامیدی موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان جوان مناسب نباشد.

در جواب عقل «‌و سقیهم ربهم شراباً طهورا»

گفتم ای سایهٔ الهی تو
زآنچه هستی جوی نکاهی تو

ای تو بر لوح‌کون حرف نخست
آفرینش همه نتیجهٔ توست

نشو از توست شاخ فطرت را
ثمر از توست باغ فکرت را

چون مرا دیده‌ای بدین سستی
هر چه‌گفتی صلاح من جستی

چون کنم‌چون‌من‌حزین ضعیف
پای‌ بندم در این سواد کثیف

نیست‌گویی جهان زشت و نکو
جز از او و بدو هم خود او

هست این خطه را هوای عفن
ساکنانش شکسته پای و زمن

گرچه هست این رباط منزل من
هست مایل به شهر تو دل من

جان بر افشانم از طرب آن دم
که نهم اندر آن سواد قدم

من مسکین در این رباط خراب
ساخته خانه بر ره سیلاب

بستهٔ بند و حبس ارکانم
پای برتر نهاد نتوانم

نشود نفس خاکیم فلکی
تا نگردد نهاد من ملکی

نرسد کس به کعبهٔ تحقیق
تا نباشد رفیق او توفیق

هیچ دانی که چون گرانبارم
به غم دیگران گرفتارم

روزگاری برای قوت عیال
باز می‌داردم زکسب کمال

هستم از استحالت دوران
چون شتر مرغ عاجز و حیران
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:در سؤال از عقل کل و جواب او
گوهر بعدی:در شکایت احوال
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.