هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساسات عمیق خود نسبت به عشق و جوانی می‌گوید. او از غم‌ها و رنج‌هایش سخن می‌گوید، اما در عین حال به عشق و زیبایی‌های زندگی نیز اشاره می‌کند. شاعر از ناکامی‌ها و آرزوهای برآورده نشده خود می‌نالد و به آزادی و رهایی از قید و بندهای دنیوی تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناکامی‌ها و رنج‌های زندگی نیاز به بلوغ فکری دارد.

حدیث جوانی

اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌ام
خارم ولی به سایه ی گل آرمیده‌ام

با یاد رنگ و بوی تو ای نو بهار عشق
همچون بنفشه سر به گریبان کشیده‌ام

چون خاک در هوای تو از پا فتاده‌ام
چون اشک در قفای تو با سر دویده‌ام

من جلوه ی شباب ندیدم به عمر خویش
از دیگران حدیث جوانی شنیده‌ام

از جام عافیت می نابی نخورده‌ام
وز شاخ آرزو گل عیشی نچیده‌ام

موی سپید را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریده‌ام

ای سرو پای بسته به آزادگی مناز
آزاده من که از همه عالم بریده‌ام

گر می‌گریزم از نظر مردمان رهی
عیبم مکن که آهوی مردم‌ندیده‌ام
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شاهد افلاکی
گوهر بعدی:سوزد مرا سازد مرا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.