هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناتوانی خود در کنترل احساسات و اشک‌هایش می‌گوید. او بیان می‌کند که با وجود روشن‌بینی، نمی‌تواند از گریه و زاری خودداری کند و احساس می‌کند که مانند کودکی است که نمی‌تواند خویشتن‌داری کند. همچنین، او از ناتوانی خود در ارائه حمایت و همدردی به دیگران سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی نمی‌تواند سخنی موزون بگوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق احساسی و خودشناسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، بیان غم و اندوه و ناتوانی در کنترل احساسات نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمع خاموش

منع خویش از گریه و زاری نمی آید ز من
طفل اشکم خویشتن داری نمی آید ز من

با گل و خار جهان یک رنگم از روشندلی
صبح سیمینم سیه کاری نمی آید ز من

آتشی بویی ز دلجویی نمی آید ز تو
چشمه ام کاری به جز زاری نمی آید ز من

ای دل رنجور از من چشم همدردی مدار
خسته دردم پرستاری نمیآید ز من

امشب از من نکته موزون چه می جویی رهی
شمع خاموشم گهرباری نمی آید ز من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بوسه نسیم
گوهر بعدی:داغ محرومی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.