هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر درد و سوز عشق و جدایی است. شاعر با استفاده از تصاویر شعری مانند شمع، لاله، بلبل و پروانه، احساسات عمیق خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند. او از رازهای نهفته در دل عاشقان سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که تنها کسانی که خود عاشق بوده‌اند، می‌توانند این احساسات را درک کنند. شعر با توصیف حالات روحی شاعر مانند خستگی، درد و اندوه ادامه می‌یابد و در نهایت به اتحاد روحی او با معشوق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعاره‌های پیچیده و احساسات شدید ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

ساز محجوبی

آنکه جانم شد نوا پرداز او
می سرایم قصه ای از ساز او

ساز او در پرده گوید رازها
سر کند در گوش جان آوازها

بانگی از آوای بلبل گرم تر
وز نوای جویباران نرمتر

نغمهٔ مرغ چمن جان پرور است
لیک دراین ساز سوزی دیگر است

آنچه آتش با نیستان می کند
ناله او با دلم آن می کند

خسته دل داند بهای ناله را
شمع داند قدر داغ لاله را

هر دلی از سوز ما آگاه نیست
غیر را در خلوت ما راه نیست

دیگران دل بسته جان و سرند
مردم عاشق گروهی دیگرند

شرح این معنی ز من باید شنید
راز عشق از کوهکن باید شنید

حال بلبل از دل پروانه پرس
قصه دیوانه از دیوانه پرس

من شناسم آه آتشناک را
بانگ مستان گریبان چاک را

چیستم من؟ آتشی افروخته
لاله‌ای از داغ حسرت سوخته

شمع را در سینه سوز من مباد
در محبت کس به روز من مباد

سودم از سودای دل جز درد نیست
غیر اشک گرم و آه سرد نیست

خسته از پیکان محرومی پرم
مانده بر زانوی خاموشی سرم

عمر کوتاهم چو گل بر باد رفت
نغمه شادی مرا از یاد رفت

گر چه غم درسینه خاکم برد
ساز محجوبی بر افلاکم برد

شعله ای چون وی جهان افروز نیست
مرتضی از مردم امروز نیست

جان من با جان او پیوسته است
زانکه چون من از دو عالم رسته است

ما دوتن در عاشقی پاینده ایم
همچو شمع از آتش دل زنده‌ایم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:سنگریزه
گوهر بعدی:مریم سپید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.