هوش مصنوعی: این متن به شرح حال و اندیشه‌های یک راهب افلاطونی می‌پردازد که در جستجوی حقیقت، از دنیای مادی فاصله گرفته و به عالم معنا و خیال پناه برده است. او زندگی را در مردن می‌داند و معتقد است که شمع از سوختن جلوه می‌یابد. راهب با تحلیل اجزای حیات، به نفی عالم مادی پرداخته و فطرت خود را به خواب فرو برده است. او از ذوق عمل محروم است و جانش به معدوم گراییده. در نهایت، راهب به گردون پر می‌کشد و در خم گردون خیال گم می‌شود، در حالی که قوم‌ها از سکر او مسموم شده‌اند.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مباحث انتزاعی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده، فهم متن را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد.

در معنی اینکه افلاطون یونانی که تصوف و ادبیات اقوام اسلامیه از افکار او اثر عظیم پذیرفته بر مسلک گوسفندی رفته است و از تخیلات او احتراز واجب است

راهب دیرینه افلاطون حکیم
از گروه گوسفندان قدیم

رخش او در ظلمت معقول گم
در کهستان وجود افکنده سم

آنچنان افسون نامحسوس خورد
اعتبار از دست و چشم و گوش برد

گفت سر زندگی در مردن است
شمع را صد جلوه از افسردن است

بر تخیلهای ما فرمان رواست
جام او خواب آور و گیتی رباست

گوسفندی در لباس آدم است
حکم او بر جان صوفی محکم است

عقل خود را بر سر گردون رساند
عالم اسباب را افسانه خواند

کار او تحلیل اجزای حیات
قطع شاخ سرو رعنای حیات

فکر افلاطون زیان را سود گفت
حکمت او بود را نابود گفت

فطرتش خوابید و خوابی آفرید
چشم هوش او سرابی آفرید

بسکه از ذوق عمل محروم بود
جان او وارفته ی معدوم بود

منکر هنگامه ی موجود گشت
خالق اعیان نامشهود گشت

زنده جان را عالم امکان خوش است
مرده دل را عالم اعیان خوش است

آهوش بی بهره از لطف خرام
لذت رفتار بر کبکش حرام

شبنمش از طاقت رم بی نصیب
طایرش را سینه از دم بی نصیب

ذوق روئیدن ندارد دانه اش
از طپیدن بی خبر پروانه اش

راهب ما چاره غیر از رم نداشت
طاقت غوغای این عالم نداشت

دل بسوز شعله ی افسرده بست
نقش آن دنیای افیون خورده بست

از نشیمن سوی گردون پر گشود
باز سوی آشیان نامد فرود

در خم گردون خیال او گم است
من ندانم درد یا خشت خم است

قومها از سکر او مسموم گشت
خفت و از ذوق عمل محروم گشت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت درین معنی که مسئلهٔ نفی خودی از مخترعات اقوام مغلوبهٔ بنی نوع انسان است که به این طریق مخفی اخلاق اقوام غالبه را ضعیف میسازند
گوهر بعدی:در حقیقت شعر و اصلاح ادبیات اسلامیه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.