هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق و دلبستگی سخن میگوید. شاعر از دل به عنوان دریایی عمیق و پرتلاطم یاد میکند که انسانها در آن غرق شدهاند. او از عشق و سودای دل سخن میگوید و از تأثیرات عمیق آن بر روح و جان انسان صحبت میکند. شاعر همچنین از حالات مختلف دل و عشق، از جمله شور و هیجان، گرمای عشق، و غوغای درون سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیدهی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد تا بتواند به درستی درک شود.
غزل شمارهٔ ۱۳۴۳
صد هزاران هَمچو ما غَرقه دَرین دریایِ دل
تا چه باشد عاقِبَتْشان، وایِ دل، ایْ وایِ دل
گَر اَمان خواهی، امانی نَدْهَدَت آن بیاَمان
میکَشَد جان را ازین گِل، تا به سَربالایِ دل
هر نواحی فوجْ فوجْ اَنْدَر گَوی یا پُشتهیی
گاه پُشته، گاه گَو، از چیست؟ از غوغایِ دل
قُلزُمِ روح است دل، یا کَشتیِ نوح است دل
موجْ موجِ خونْ فَرازِ جوشش و گرمایِ دل
شورِ میْ نوشان نِگَر، وان نورِ خاموشانْ نِگَر
جُملِگی سَر گشت آن کو مُرد اَنْدَر پایِ دل
گِردِ ما در میپَری، ای رَشکِ ماه و مُشتری
آمدی تا دلْ بَری، ای قاف و ایْ عَنْقایِ دل
ای کِه کالیوه بِگَشتی در جهان با پَرِّ جان
هیچ دیدی شیوهیی تو، لایِقِ سودایِ دل؟
تا چه باشد عاقِبَتْشان، وایِ دل، ایْ وایِ دل
گَر اَمان خواهی، امانی نَدْهَدَت آن بیاَمان
میکَشَد جان را ازین گِل، تا به سَربالایِ دل
هر نواحی فوجْ فوجْ اَنْدَر گَوی یا پُشتهیی
گاه پُشته، گاه گَو، از چیست؟ از غوغایِ دل
قُلزُمِ روح است دل، یا کَشتیِ نوح است دل
موجْ موجِ خونْ فَرازِ جوشش و گرمایِ دل
شورِ میْ نوشان نِگَر، وان نورِ خاموشانْ نِگَر
جُملِگی سَر گشت آن کو مُرد اَنْدَر پایِ دل
گِردِ ما در میپَری، ای رَشکِ ماه و مُشتری
آمدی تا دلْ بَری، ای قاف و ایْ عَنْقایِ دل
ای کِه کالیوه بِگَشتی در جهان با پَرِّ جان
هیچ دیدی شیوهیی تو، لایِقِ سودایِ دل؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.