۳۷۱ بار خوانده شده

قل هوالله احد

من شبی صدیق را دیدم بخواب
گل ز خاک راه او چیدم بخواب

آن «امن الناس» بر مولای ما
آن کلیم اول سینای ما

همت او کشت ملت را چو ابر
ثانی اسلام و غار و بدر و قبر

گفتمش ای خاصهٔ خاصان عشق
عشق تو سر مطلع دیوان عشق

پخته از دستت اساس کار ما
چاره ئی فرما پی آزار ما

گفت تا کی در هوس گردی اسیر
آب و تاب از سورهٔ اخلاص گیر

اینکه در صد سینه پیچد یک نفس
سری از اسرار توحید است و بس

رنگ او بر کن مثال او شوی
در جهان عکس جمال او شوی

آنکه نام تو مسلمان کرده است
از دوئی سوی یکی آورده است

خویشتن را ترک و افغان خوانده ئی
وای بر تو آنچه بودی مانده ئی

وارهان نامیده را از نامها
ساز با خم در گذر از جامها

ای که تو رسوای نام افتاده ئی
از درخت خویش خام افتاده ئی

با یکی ساز از دوئی بردار رخت
وحدت خود را مگردان لخت لخت

ای پرستار یکی گر تو توئی
تا کجا باشی سبق خوان دوئی

تو در خود را بخود پوشیده ئی
در دل آور آنچه بر لب چیده ئی

صد ملل از ملتی انگیختی
بر حصار خود شبیخون ریختی

یک شو و توحید را مشهود کن
غائبش را از عمل موجود کن

لذت ایمان فزاید در عمل
مرده آن ایمان که ناید در عمل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:خطاب به مخدرات اسلام
گوهر بعدی:الله الصمد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.