هوش مصنوعی: حوری در گلشن جنت از بی‌خبری از آن سوی گردون می‌نالد و از گذر زمان و مرگ می‌گوید. سپس به گل تبدیل می‌شود و می‌افتد. در پایان، یادگاری از او به نام «بو» باقی می‌ماند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی درباره مرگ و زندگی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

بوی گل

حوری به کنج گلشن جنت تپید و گفت
ما را کسی ز آنسوی گردون خبر نداد

ناید بفهم من سحر و شام و روزو شب
عقلم ربود این که بگویند مرد و زاد

گردید موج نکهت و از شاخ گل دمید
پا اینچنین به عالم فردا و دی نهاد

وا کرد چشم و غنچه شد و خنده زد دمی
گل گشت و برگ برگ شد و بر زمین فتاد

زان نازنین که بند ز پایش گشاده اند
آهی است یادگار که بو نام داده اند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:تسخیر فطرت
گوهر بعدی:نوای وقت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.