۳۱۴ بار خوانده شده

اگر خواهی حیات اندر خطر زی

غزالی با غزالی درد دل گفت
ازین پس در حرم گیرم کنامی

بصحرا صید بندان در کمین اند
بکام آهو ان صبحی نه شامی
امان از فتنهٔ صیاد خواهم
دلی ز اندیشه ها آزاد خواهم

رفیقش گفت ای یار خردمند
اگر خواهی حیات اندر خطر زی

دمادم خویشتن را بر فسان زن
ز تیغ پاک گوهر تیز تر زی
خطر تاب و توان را امتحان است
عیار ممکنات جسم و جان است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:عشق
گوهر بعدی:جهان عمل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.