هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی‌های طبیعت در فصل بهار، به ویژه در منطقه گلستان می‌پردازد. شاعر از تصاویر شاعرانه مانند میخانه شدن هوا، ریزش سبو از غنچه‌ها، و پروانه‌های درگیر در شعله استفاده می‌کند. همچنین، به مفاهیمی مانند محبت، رقابت، و زندگی پر از شور و سوز اشاره دارد. در پایان، شاعر از باغبان می‌خواهد که اقبال را از چمن دور کند، زیرا این جادوی نوا او را از گل بیگانه می‌سازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق شاعرانه و استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رقابت و سوز زندگی نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد.

هوای فرودین در گلستان میخانه میسازد

هوای فرودین در گلستان میخانه میسازد
سبو از غنچه می ریزد ز گل پیمانه می سازد

محبت چون تمام افتد رقابت از میان خیزد
به طوف شعله ئی پروانه با پروانه می سازد

به ساز زندگی سوزی به سوز زندگی سازی
چه بیدردانه می سوزد چه بیتابانه می سازد

تنش از سایهٔ بال تذروی لرزه می گیرد
چو شاهین زادهٔ اندر قفس با دانه می سازد

بگو اقبال را ای باغبان رخت از چمن بندد
که این جادو نوا ما را ز گل بیگانه می سازد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:صورت نپرستم من بتخانه شکستم من
گوهر بعدی:از ما بگو سلامی آن ترک تند خو را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.