هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر درد عشق، ناامیدی از وصال، و ارزش تپش‌های عاشقانه است. شاعر از عشق به معشوق سخن می‌گوید که با نگاهی آتشین شهر آرزوها را سوزانده است. او تأکید می‌کند که تنها دل‌های دردمند این راز را درک می‌کنند و با وجود توبه، هنوز سبوی عشقش نشکسته است. همچنین، اشاره‌ای به پایداری عشق و بی‌فایده بودن جست‌وجوی درمان دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه این شعر نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد و ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و تمثیل‌های به‌کاررفته برای نوجوانان کم‌سال قابل درک نیست.

از ما بگو سلامی آن ترک تند خو را

از ما بگو سلامی آن ترک تند خو را
کاتش زد از نگاهی یک شهر آرزو را

این نکته را شناسد آندل که دردمند است
من گرچه توبه گفتم نشکسته ام سبو را

ای بلبل از وفایش صد بار با تو گفتم
تو در کنار گیری باز این رمیده بو را

رمز حیات جوئی جز در تپش نیابی
در قلزم آرمیدن ننگ است آب جو را

شادم که عاشقان را سوز دوام دادی
درمان نیافریدی آزار جستجو را

گفتی مجو وصالم بالا تر از خیالم
عذر نو آفریدی اشک بهانه جو را

از ناله بر گلستان آشوب محشر آور
تا دم به سینه پیچد مگذار های و هو را
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:هوای فرودین در گلستان میخانه میسازد
گوهر بعدی:آشنا هر خار را از قصهٔ ما ساختی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.