۳۲۶ بار خوانده شده

از ما بگو سلامی آن ترک تند خو را

از ما بگو سلامی آن ترک تند خو را
کاتش زد از نگاهی یک شهر آرزو را

این نکته را شناسد آندل که دردمند است
من گرچه توبه گفتم نشکسته ام سبو را

ای بلبل از وفایش صد بار با تو گفتم
تو در کنار گیری باز این رمیده بو را

رمز حیات جوئی جز در تپش نیابی
در قلزم آرمیدن ننگ است آب جو را

شادم که عاشقان را سوز دوام دادی
درمان نیافریدی آزار جستجو را

گفتی مجو وصالم بالا تر از خیالم
عذر نو آفریدی اشک بهانه جو را

از ناله بر گلستان آشوب محشر آور
تا دم به سینه پیچد مگذار های و هو را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:هوای فرودین در گلستان میخانه میسازد
گوهر بعدی:آشنا هر خار را از قصهٔ ما ساختی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.