هوش مصنوعی: این شعر از اقبال لاهوری، با زبانی عرفانی و انتقادی، به بیان رابطه‌ی انسان با معبود و نقد برخی رفتارهای ظاهری در دینداری می‌پردازد. شاعر با اشاره به حضور خداوند در دل مشتاقان و نه در مکان‌های مقدس ظاهری، از ریا و تظاهر در عبادت انتقاد می‌کند و بر عشق و اشتیاق راستین تأکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عرفانی و انتقادی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد و درک کامل آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد.

نه تو اندر حرم گنجی نه در بتخانه می آئی

نه تو اندر حرم گنجی نه در بتخانه می آئی
ولیکن سوی مشتاقان چه مشتاقانه می آئی

قدم بیباکتر نه در حریم جان مشتاقان
تو صاحبخانه ئی آخر چرا دزدانه می آئی

بغارت میبری سرمایهٔ تسبیح خوانان را
به شبخون دل زناریان ترکانه می آئی

گی صد لشکر انگیری که خون دوستان ریزی
گهی در انجمن با شیشه و پیمانه می آئی

تو بر نخل کلیمی بی محابا شعله می ریزی
تو بر شمع یتیمی صورت پروانه می آئی

بیا اقبال جامی از خمستان خودی در کش
تو از میخانهٔ مغرب ز خود بیگانه می آئی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:سطوت از کوه ستانند و بکاهی بخشند
گوهر بعدی:تب و تاب بتکدهٔ عجم نرسد بسوز و گداز من
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.