۳۰۰ بار خوانده شده

تب و تاب بتکدهٔ عجم نرسد بسوز و گداز من

تب و تاب بتکدهٔ عجم نرسد بسوز و گداز من
که بیک نگاه محمد عربی گرفت حجاز من

چکنم که عقل بهانه جو گرهی به روی گره زند
نظری که گردش چشم تو شکند طلسم مجاز من

نرسد فسونگری خرد به تپیدن دل زنده ئی
ز کنشت فلسفیان در آ بحریم سوز و گداز من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:نه تو اندر حرم گنجی نه در بتخانه می آئی
گوهر بعدی:مثل آئینه مشو محو جمال دگران
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.