هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به مفاهیمی مانند عشق، فقر، عرفان، و حقیقت وجودی انسان می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که عشق واقعی فراتر از مرزهای مادی و اجتماعی است و تنها کسانی که به درک حقیقی از عشق و بندگی رسیده‌اند، می‌توانند آن را درک کنند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند تقلید کورکورانه، حقیقت جویی، و ارزش‌های معنوی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات نیاز به دانش ادبی و فرهنگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

جهان عشق نه میری نه سروری داند

جهان عشق نه میری نه سروری داند
همین بس است که آئین چاکری داند

نه هر که طوف بتی کرد و بست زناری
صنم پرستی و آداب کافری داند

هزار خیبر و صد گونه اژدر است اینجا
نه هر که نان جوین خورد حیدری داند

بچشم اهل نظر از سکندر افزون است
گداگری که مآل سکندری داند

به عشوه های جوانان ماه سیما چیست؟
در آبه حلقهٔ پیری که دلبری داند

فرنگ شیشه گری کرد و جام و مینا ریخت
به حیرتم که همین شیشه را پری داند

چه گویمت ز مسلمان نا مسلمانی
جز اینکه پور خلیل است و آزری داند

یکی به غمکدهٔ من گذر کن و بنگر
ستاره سوخته ئی کیمیا گری داند

بیا به مجلس اقبال و یک دو ساغر کش
اگرچه سر نتراشد قلندری داند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:مثل آئینه مشو محو جمال دگران
گوهر بعدی:خواجه ئی نیست که چون بنده پرستارش نیست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.