هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان شاعری است که با آه و نالههای خود میخواهد خاک کهن را زنده کند. او از معشوق میخواهد تا با شراب حیات، دل او را شاد کند و غنچههای دلش را بگشاید. شاعر از معشوق میخواهد که آبروی گدای خود را حفظ کند و از دیگران طلب ننماید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در شعر وجود دارد که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، برخی از استعارهها و نمادها مانند 'بادهٔ حیات' ممکن است برای سنین پایینتر نامفهوم یا نامناسب باشد.
ایکه ز من فزدوه ئی گرمی آه و ناله را
ایکه ز من فزدوه ئی گرمی آه و ناله را
زنده کن از صدای من خاک هزار ساله را
با دل ما چها کنی تو که ببادهٔ حیات
مستی شوق می دهی آب و گل پیاله را
غنچهٔ دل گرفته را از نفسم گره گشای
تازه کن از نسیم من داغ درون لاله را
می گذرد خیال من از مه و مهر و مشتری
تو بکمین چه خفته ای صید کن این غزاله را
خواجهٔ من نگاه دار آبروی گدای خویش
آنکه ز جوی دیگران پر نکند پیاله را
زنده کن از صدای من خاک هزار ساله را
با دل ما چها کنی تو که ببادهٔ حیات
مستی شوق می دهی آب و گل پیاله را
غنچهٔ دل گرفته را از نفسم گره گشای
تازه کن از نسیم من داغ درون لاله را
می گذرد خیال من از مه و مهر و مشتری
تو بکمین چه خفته ای صید کن این غزاله را
خواجهٔ من نگاه دار آبروی گدای خویش
آنکه ز جوی دیگران پر نکند پیاله را
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل سرای و نواهای رفته باز آور
گوهر بعدی:از مشت غبار ما صد ناله برانگیزی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.