هوش مصنوعی: این شعر از وضعیت نابسامان شرق و غرب جهان سخن می‌گوید. شاعر از بی‌حرکتی و بی‌حوصلگی در شرق و همچنین از تباهی و بی‌هدفی در غرب انتقاد می‌کند. او از بت‌خانه‌ها و حرم‌های خاموش، شراب‌خواری پیر مغان، و فکر فرنگی که به مجاز سجده می‌آورد، یاد می‌کند. در نهایت، شاعر از ساقی می‌خواهد که باده بیاورد و او را با یک نگاه محرمانه خراب کند.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم انتقادی عمیق، اشارات عرفانی و فلسفی، و همچنین اشاره به شراب و مستی است که برای مخاطبان زیر 18 سال ممکن است نامناسب باشد.

خاور که آسمان بکمند خیال اوست

خاور که آسمان بکمند خیال اوست
از خویشتن گسسته و بی سوز آرزوست

در تیره خاک او تب و تاب حیات نیست
جولان موج را نگران از کنار جوست

بتخانه و حرم همه افسرده آتشی
پیر مغان شراب هوا خورده در سبوست

فکر فرنگ پیش مجاز آورد سجود
بینای کور و مست تماشای رنگ و بوست

گردنده تر ز چرخ و رباینده تر ز مرگ
از دست او به دامن ما چاک بی رفوست

خاکی نهاد و خو ز سپهر کهن گرفت
عیار و بی مدار و کلان کار و تو بتوست

مشرق خراب و مغرب از آن بیشتر خراب
عالم تمام مرده و بی ذوق جستجوست
ساقی بیار باده و بزم شبانه ساز
ما را خراب یک نگه محرمانه ساز
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: چند بندی
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:انجم بگریبان ریخت این دیدهٔ تر ما را
گوهر بعدی:فرصت کشمکش مده این دل بی قرار را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.