۳۴۲ بار خوانده شده

انجم بگریبان ریخت این دیدهٔ تر ما را

انجم بگریبان ریخت این دیدهٔ تر ما را
بیرون ز سپهر انداخت این ذوق نظر ما را

هر چند زمین سائیم برتر ز ثریانیم
دانی که نمی زیبد عمری چو شرر ما را

شام و سحر عالم از گردش ما خیزد
دانی که نمی سازد این شام و سحر ما را

این شیشهٔ گردون را از باده تهی کردیم
کم کاسه مشو ساقی مینای دگر ما را

شایان جنون ما پهنای دو گیتی نیست
این راهگذر ما را آن راهگذر ما را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:یاد ایامی که خوردم باده ها با چنگ و نی
گوهر بعدی:خاور که آسمان بکمند خیال اوست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.