هوش مصنوعی: این متن شعری است که از دردهای پنهان و ناگفته‌های دل سخن می‌گوید. شاعر بیان می‌کند که غم‌هایش را با کسی در میان نگذاشته، زیرا کسی توان درک آن را ندارد. او از تنهایی و بی‌تفاوتی جهان نسبت به رنج‌هایش می‌نالد و تنها به عشق و معشوق پناه می‌برد. همچنین، اشاره‌ای به ناپایداری دنیا و بی‌اثری تلاش‌های انسان دارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، مضامین غم و تنهایی و ناامیدی موجود در شعر ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر نامناسب باشد.

به فغان نه لب گشودم که فغان اثر ندارد

به فغان نه لب گشودم که فغان اثر ندارد
غم دل نگفته بهتر همه کس جگر ندارد

چه حرم چه دیر هر جا سخنی ز آشنائی
مگر اینکه کس ز راز من و تو خبر ندارد

چه ندیدنی است اینجا که شرر جهان ما را
نفسی نگاه دارد، نفسی دگر ندارد

تو ز راه دیدهٔ ما به ضمیر ما گذشتی
مگر آنچنان گذشتی که نگه خبر ندارد

کس ازین نگین شناسان نگذشت بر نگینم
بتو می سپارم او را که جهان نظر ندارد

قدح خرد فروزی که فرنگ داد ما را
همه آفتاب لیکن اثر سحر ندارد
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:نفس شمار به پیچاک روزگار خودیم
گوهر بعدی:ما که افتنده تر از پرتو ماه آمده ایم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.