۴۷۹ بار خوانده شده

خیال من به تماشای آسمان بود است

خیال من به تماشای آسمان بود است
بدوش ماه به آغوش کهکشان بود است

گمان مبر که همین خاکدان نشیمن ماست
که هر ستاره جهان است یا جهان بود است

به چشم مور فرومایه آشکار آید
هزار نکته که از چشم ما نهان بود است

زمین به پشت خود الوند و بیستون دارد
غبار ماست که بر دوش او گران بود است

ز داغ لالهٔ خونین پیاله می بینم
که این گسسته نفس صاحب فغان بود است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:باز بر رفته و آینده نظر باید کرد
گوهر بعدی:از نوا بر من قیامت رفت و کس آگاه نیست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.