هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از احساس گناه، عشق، مستی، و طغیان علیه تقدیر سخن می‌گوید. او از تجربیات خود در زندگی، از جمله طوفان‌های درونی و عشق به بتان، صحبت می‌کند و تأکید دارد که تنها دل‌های سوزان می‌توانند از صحبت او بهره ببرند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است و ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات به طغیان و شورش ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای تفسیر صحیح داشته باشد.

گنهکار غیورم مزد بی خدمت نمی گیرم

گنهکار غیورم مزد بی خدمت نمی گیرم
از آن داغم که بر تقدیر او بستند تقصیرم

ز فیض عشق و مستی برده ام اندیشه را آنجا
که از دنباله چشم مهر عالمتاب میگیرم

من از صبح نخستین نقشبند موج و گردابم
چو بحر آسوده میگردد ز طوفان چاره برگیرم

جهان را پیش ازین صد بار آتش زیر پا کردم
سکون و عافیت را پاک می سوزد بم و زیرم

از آن پیش بتان رقصیدم و زنار بربستم
که شیخ شهر مرد باخدا گردد ز تکفیرم

زمانی رم کنند از من زمانی بامن آمیزند
درین صحرا نمی دانند صیادم که نخچیرم

دل بی سوز کم گیرد نصیب از صحبتمردی
مس تابیده ئی آور که گیرد در تو اکسیرم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:برون زین گنبد در بسته پیدا کرده ام راهی
گوهر بعدی:جهان کورست و از آئینهٔ دل غافل افتاد است
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.