هوش مصنوعی: این متن به موضوعاتی مانند نابینایی معنوی جهان، مشکلات و پیچیدگی‌های راه زندگی، مستی عشق و رقابت، تضاد بین یقین و گمان، و ناامیدی از شرایط موجود می‌پردازد. همچنین، اشاره‌ای به نیاز به تغییر و تحول درونی برای بهبود وضعیت جهان دارد.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی و اجتماعی آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

جهان کورست و از آئینهٔ دل غافل افتاد است

جهان کورست و از آئینهٔ دل غافل افتاد است
ولی چشمی که بینا شد نگاهش بر دل افتاد است

شب تاریک و راه پیچ پیچ و بی یقین راهی
دلیل کاروان را مشکل اندر مشکل افتاد است

رقیب خام سودا مست و عاشق مست و قاصد مست
که حرف دلبران دارای چندین محمل افتاد است

یقین مؤمنی دارد گمان کافری دارد
چه تدبیر ای مسلمانان که کارم با دل افتاد است

گهی باشد که کار ناخدائی میکند طوفان
که از طغیان موجی کشتیم بر ساحل افتاد است

نمیدانم که داد این چشم بینا موج دریا را
گهر در سینهٔ دریا خزف بر ساحل افتاد است

نصیبی نیست از سوز درونم مرز و بومم را
زدم اکسیر را بر خاک صحرا باطل افتاد است

اگر در دل جهانی تازه ئی داری برون آور
که افرنگ از جراحتهای پنهان بسمل افتاد است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گنهکار غیورم مزد بی خدمت نمی گیرم
گوهر بعدی:نیابی در جهان یاری که داند دلنوازی را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.