هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که بر خودشناسی، غفلتزدایی، و رهایی از ترس مرگ تأکید دارد. شاعر از خواننده میخواهد تا با نور حقیقت درون خود را روشن کند، از نادانی و تردید دوری کند، و به جای ترس از مرگ، به زندگی جاودان بیندیشد. همچنین، اشارهای به توانایی انسان در بازآفرینی خود دارد.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در متن برای درک و تجزیهوتحلیل، به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر میتوانند با مضامینی مانند مرگ، جاودانگی، و خودشناسی ارتباط برقرار کنند.
بینی جهان را خود را نبینی
بینی جهان را خود را نبینی
تا چند نادان غافل نشینی
نور قدیمی شب را بر افروز
دست کلیمی در آستینی
بیرون قدم نه از دور آفاق
تو پیش ازینی تو بیش ازینی
از مرگ ترسی ای زنده جاوید؟
مرگ است صیدی تو در کمینی
جانی که بخشد دیگر نگیرند
آدم بمیرد از بی یقینی
صورت گری را از من بیاموز
شاید که خود را باز آفرینی
تا چند نادان غافل نشینی
نور قدیمی شب را بر افروز
دست کلیمی در آستینی
بیرون قدم نه از دور آفاق
تو پیش ازینی تو بیش ازینی
از مرگ ترسی ای زنده جاوید؟
مرگ است صیدی تو در کمینی
جانی که بخشد دیگر نگیرند
آدم بمیرد از بی یقینی
صورت گری را از من بیاموز
شاید که خود را باز آفرینی
وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:از همه کس کناره گیر صحبت آشنا طلب
گوهر بعدی:من هیچ نمی ترسم از حادثهٔ شب ها
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.