هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از ترسهای شبانه، عشق نافرجام، دردهای درونی و بیقراری روحی سخن میگوید. او به ناتوانی در یافتن آرامش حتی در مکانهای مقدس مانند مسجد و مکتب اشاره میکند و از فقدان معنا در زندگی بدون عشق شکایت دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اشارات به دردهای روحی و فلسفی، برای درک بهتر نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد حاصل میشود.
من هیچ نمی ترسم از حادثهٔ شب ها
من هیچ نمی ترسم از حادثهٔ شب ها
شبها که سحر گردد از گردش کوکب ها
نشناخت مقام خویش افتاد بدام خویش
عشقی که نمودی خواست از شورش یارب ها
آهی که ز دل خیزد از بهر جگر سوزی است
در سینه شکن او را آلوده مکن لب ها
در میکده باقی نیست از ساقی فطرت خواه
آن می که نمی گنجد در شیشهٔ مشرب ها
آسوده نمی گردد آندل که گسست از دوست
با قرأت مسجد ها با دانش مکتب ها
شبها که سحر گردد از گردش کوکب ها
نشناخت مقام خویش افتاد بدام خویش
عشقی که نمودی خواست از شورش یارب ها
آهی که ز دل خیزد از بهر جگر سوزی است
در سینه شکن او را آلوده مکن لب ها
در میکده باقی نیست از ساقی فطرت خواه
آن می که نمی گنجد در شیشهٔ مشرب ها
آسوده نمی گردد آندل که گسست از دوست
با قرأت مسجد ها با دانش مکتب ها
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بینی جهان را خود را نبینی
گوهر بعدی:تو کیستی ز کجائی که آسمان کبود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.