هوش مصنوعی:
این متن به توصیف قلندران میپردازد که در ظاهر به دنیا وابستهاند اما در باطن از آن رها هستند. آنها در جلوت به مهر و مه میپیچند و در خلوت زمان و مکان را در آغوش میگیرند. در بزم مانند پرنیان نرماند و در رزم از خود بیخود. آنها نظامی تازه به جهان میبخشند و ستارههای کهن را به دوش میکشند. زمانه نقاب از رخ فردا برداشته و معاشران همه مست باده دوشاند. شاعر در پایان از حیرت خود میگوید که چرا فقیهان شهر سکوت کردهاند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و پیچیدهای است که درک آنها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'مست بادهٔ دوش' ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
قلندران که به تسخیر آب و گل کوشند
قلندران که به تسخیر آب و گل کوشند
ز شاه باج ستانند و خرقه می پوشند
به جلوت اند و کمندی به مهر و مه پیچند
به خلوت اند و زمان و مکان در آغوشند
بروز بزم سراپا چو پرنیان و حریر
بروز رزم خود آگاه و تن فراموشند
نظام تازه بچرخ دو رنگ می بخشند
ستاره های کهن را جنازه بر دوشند
زمانه از رخ فردا گشود بند نقاب
معاشران همه سر مست بادهٔ دوشند
بلب رسید مرا آن سخن که نتوان گفت
بحیرتم که فقیهان شهر خاموشند
ز شاه باج ستانند و خرقه می پوشند
به جلوت اند و کمندی به مهر و مه پیچند
به خلوت اند و زمان و مکان در آغوشند
بروز بزم سراپا چو پرنیان و حریر
بروز رزم خود آگاه و تن فراموشند
نظام تازه بچرخ دو رنگ می بخشند
ستاره های کهن را جنازه بر دوشند
زمانه از رخ فردا گشود بند نقاب
معاشران همه سر مست بادهٔ دوشند
بلب رسید مرا آن سخن که نتوان گفت
بحیرتم که فقیهان شهر خاموشند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:می دیرینه و معشوق جوان چیزی نیست
گوهر بعدی:دو دسته تیغم و گردون برهنه ساخت مرا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.