هوش مصنوعی:
این متن یک نوحه است که از زبان روح ابوجهل در حرم کعبه بیان میشود. در آن، از محمد (ص) و تأثیرات دین اسلام انتقاد شده است. متن به مسائلی مانند نابودی بتهای لات و منات، اختلاط نژادی، انکار فضیلت عرب، و تأثیرات منفی اسلام بر جامعه عربی اشاره دارد. همچنین، از هبل و دیگر بتها درخواست کمک و انتقام شده است.
رده سنی:
18+
متن دارای محتوای انتقادی شدید نسبت به یک دین و اعتقادات مذهبی است که ممکن است برای افراد کمسنوسال نامناسب باشد. همچنین، استفاده از زبان و مفاهیم پیچیده و تاریخی ممکن است برای درک کامل نیاز به دانش پیشینه داشته باشد.
طاسین محمد
نوحهٔ روح ابوجهل در حرم کعبه
سینهٔ ما از محمد داغ داغ
از دم او کعبه را گل شد چراغ
از هلاک قیصر و کسری سرود
نوجوانان را ز دست ما ربود
ساحر و اندر کلامش ساحری است
این دو حرف لااله خود کافری است
تا بساط دین آبا در نورد
با خداوندان ما کرد آنچه کرد
پاش پاش از ضربتش لات و منات
انتقام از وی بگیر ای کائنات
دل به غایب بست و از حاضر گسست
نقش حاضر را فسون او شکست
دیده بر غایب فرو بستن خطاست
آنچه اندر دیده می ناید کجاست
پیش غایب سجده بردن کوری است
دین نو کور است و کوری دوری است
خم شدن پیش خدای بی جهات
بنده را ذوقی نبخشد این صلوت
مذهب او قاطع ملک و نسب
از قریش و منکر از فضل عرب
در نگاه او یکی بالا و پست
با غلام خویش بر یک خوان نشست
قدر احرار عرب نشناخته
با کلفتان حبش در ساخته
احمران با اسودان آمیختند
آبروی دودمانی ریختند
این مساوات این مواخات اعجمی است
خوب میدانم که سلمان مزدکی است
ابن عبدالله فریبش خورده است
رستخیزی بر عرب آورده است
عترت هاشم ز خود مهجور گشت
از دو رکعت چشم شان بی نور گشت
اعجمی را اصل عدنانی کجاست
گنگ را گفتار سحبانی کجاست
چشم خاصان عرب گردیده کور
بر نیائی ای زهیر از خاک گور
ای تو ما را اندرین صحرا دلیل
بشکن افسون نوای جبرئیل
باز گوی ای سنگ اسود باز گوی
آنچه دیدیم از محمد باز گوی
ای هبل ، ای بنده را پوزش پذیر
خانهٔ خود را ز بی کیشان بگیر
گلهٔ شان را به گرگان کن سبیل
تلخ کن خرمایشان را بر نخیل
صرصری ده با هوای بادیه
«انهم اعجاز نخل خاویه»
ای منات ای لات ازین منزل مرو
گر ز منزل میروی از دل مرو
ای ترا اندر دو چشم ما وثاق
مهلتی ، ان کنت ازمعت الفراق»
سینهٔ ما از محمد داغ داغ
از دم او کعبه را گل شد چراغ
از هلاک قیصر و کسری سرود
نوجوانان را ز دست ما ربود
ساحر و اندر کلامش ساحری است
این دو حرف لااله خود کافری است
تا بساط دین آبا در نورد
با خداوندان ما کرد آنچه کرد
پاش پاش از ضربتش لات و منات
انتقام از وی بگیر ای کائنات
دل به غایب بست و از حاضر گسست
نقش حاضر را فسون او شکست
دیده بر غایب فرو بستن خطاست
آنچه اندر دیده می ناید کجاست
پیش غایب سجده بردن کوری است
دین نو کور است و کوری دوری است
خم شدن پیش خدای بی جهات
بنده را ذوقی نبخشد این صلوت
مذهب او قاطع ملک و نسب
از قریش و منکر از فضل عرب
در نگاه او یکی بالا و پست
با غلام خویش بر یک خوان نشست
قدر احرار عرب نشناخته
با کلفتان حبش در ساخته
احمران با اسودان آمیختند
آبروی دودمانی ریختند
این مساوات این مواخات اعجمی است
خوب میدانم که سلمان مزدکی است
ابن عبدالله فریبش خورده است
رستخیزی بر عرب آورده است
عترت هاشم ز خود مهجور گشت
از دو رکعت چشم شان بی نور گشت
اعجمی را اصل عدنانی کجاست
گنگ را گفتار سحبانی کجاست
چشم خاصان عرب گردیده کور
بر نیائی ای زهیر از خاک گور
ای تو ما را اندرین صحرا دلیل
بشکن افسون نوای جبرئیل
باز گوی ای سنگ اسود باز گوی
آنچه دیدیم از محمد باز گوی
ای هبل ، ای بنده را پوزش پذیر
خانهٔ خود را ز بی کیشان بگیر
گلهٔ شان را به گرگان کن سبیل
تلخ کن خرمایشان را بر نخیل
صرصری ده با هوای بادیه
«انهم اعجاز نخل خاویه»
ای منات ای لات ازین منزل مرو
گر ز منزل میروی از دل مرو
ای ترا اندر دو چشم ما وثاق
مهلتی ، ان کنت ازمعت الفراق»
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: چند بندی
تعداد ابیات: ۲۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:طاسین مسیح
گوهر بعدی:فلک عطارد - زیارت ارواح جمال الدین افغانی و سعید حلیم پاشا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.