هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از گذر از مکان‌های مختلف و رسیدن به میدانی بزرگ در شهر سخن می‌گوید که در آن مردان و زنان زیادی حضور دارند. در میان آن‌ها زنی بلندقامت با چهره‌ای روشن اما بی‌روح توصیف می‌شود که حرف‌هایش بی‌حرارت و چشمانش بی‌اشک است. این زن از عشق و آیین آن بی‌خبر است و به گفته‌ی حکیمی دانا، او از مریخیان نیست بلکه فردی ساده و آزاده است که از فرنگ ربوده شده و در کار نبوت آموزش دیده است. او ادعا می‌کند که از آسمان نازل شده و دعوت‌کننده‌ی آخر زمان است و از مقام مرد و زن و اسرار بدن سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌هایی به مسائل اجتماعی و انتقادی دارد که مناسب سنین بالاتر است.

احوال دوشیزهٔ مریخ که دعوی رسالت کرده

در گذشتیم از هزاران کوی و کاخ
بر کنار شهر میدان فراخ

اندر آن میدان هجوم مرد و زن
در میان یک زن قدش چون نارون

چهره اش روشن ولی بی نور جان
معنی او بر بیان او گران

حرف او بی سوز و چشمش بی نمی
از سرور آرزو نامحرمی

فارغ از جوش جوانی سینه اش
کور و صورت ناپذیر آئینه اش

بیخبر از عشق و از آئین عشق
صعوهٔ رد کردهٔ شاهین عشق

گفت با ما آن حکیم نکته دان
«نیست این دوشیزه از مریخیان

ساده و آزاده و بی ریو و رنگ
فرز مرز او را بدزدید از فرنگ

پخته در کار نبوت ساختش،
اندرین عالم فرو انداختش

گفت نازل گشته ام از آسمان
دعوت من دعوت آخر زمان

از مقام مرد و زن دارد سخن
فاش تر می گوید اسرار بدن

نزد این آخر زمان تقدیر زیست
در زبان ارضیان گویم که چیست»
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گردش در شهر مرغدین
گوهر بعدی:تذکیر نبیهٔ مریخ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.